درباره ریشه

به جمع «ریشه» خوش آمدید!

من، دکتر نیلوفر جلالی مقدم، روانشناس بالینی، سایکوتراپیست و پژوهشگر، مقیم نروژ، هستم.

قبل از اینکه «ریشه» و هدف آن را شرح دهم، می خواهم برایتان، تصویر مختصری از آنچه در ذهن و زندگی حرفه ای ام تا به امروز گذشت، ارائه کنم. آخر من به عنوان روانشناس، به قدرت رابطه و اتصال روان انسانها و نیاز به شناخت همدیگر، اعتقاد دارم!

سالها قبل، بعد از اتمام تحصیلات فوق لیسانس، به سوئد مهاجرت کردم. در مقطع دکترا، تحصیلات روانشناسی Cognitive Psychology را تمام کردم.

بعد از تدریس در دانشگاه، علاوه بر پژوهش به کار مشاوره در آموزش و پرورش و شهرداری مشغول به کار شدم.

دوران تحصیلات دکترا یکی از پرچالش ترین و هیجان انگیزترین دوران زندگی ام بود. در آن دوران به سفرهای علمی زیادی رفتم و واقعا خوش اقبال هستم که هنوز فرصت شرکت، دعوت شدن و ارائه در کنفرانس ها و مجامع بین المللی را دارم.

در آن دوران، یادگرفتم که زمان طلاست، و چگونه باید به مؤثرترین شیوه ممکن از وقتم استفاده کنم. چگونه باید با مردمی از آن گوشه دنیا ارتباط برقرار کنم. چگونه دیگری را که متفاوت است، بفهمم. چگونه خودم را در ارتباط با دیگری، تفاوتها، انتظارات، جامعه جدید، زبان و فرهنگی دیگر بفهمم. من در طی این سالها رشد کردم و با معنا، رسیده و جاافتاده شدم.

سپس به نروژ آمدم و بعد از پروانه نظام روانشناسی سوئد، پروانه نروژی را گرفتم. به عنوان روانشناس بالینی و گروه درمانگر در بیمارستان روانپزشکی نروژ مشغول شدم. مدتی بعد کلینیک خصوصی خودم را دایر کردم؛ و در ۱۰ سال اخیر، با هزاران انسان رنگارنگ (نروژی و غیر نروژی)، در اتاق درمان ملاقات و گفتگو کردم. تروماهایشان و اشکها و لبخندهایشان را دیدم. با هم آنها را دیدیم. و تلاش کردم تا کلاف پر گره زخمهایشان را باز کنم.

دوره تخصصی روانتحلیلگری را در انستیتو روانتحلیلگری ISTDP در نروژ (Drammen) گذراندم، و دوره های تخصصی تروماتراپی (CBT for PTSD, EMDR, PR) را زیر نظر از جمله مرکز تخصصی درمان و پژوهش اختلالات تروما و استرس (NKVTS) اسلو و با نظارت سایر اساتید متخصص گذراندم. سال ۲۰۲۲ با نوشتن تز تخصصی درباره گروه درمانی تروما با رویکرد روانتحلیلگری، عنوان روانشناس متخصص را کسب کردم.

خلاصه رزومه ی من

می دانی، اینها را برای دل خودم انجام داده ام. آخر من عاشق آدمها و تعامل با آنها هستم. عاشق نوشتن هم هستم، و هرازگاهی، اگر از لابلای دقایق افسارگسیخته روز وقتی بماند، برای روزنامه ها مقاله می نویسم.

لینک به مقاله

لینک به مقاله

لینک به مقاله

لینک به مقاله

لینک به مقاله

من اکتشافی ارزشمند کرده ام که برایت اینجا تعریف می کنم. هفته ای یکبار تمرینی ذهنی انجام می دهم. همه تجارب و دیده ها و شنیده هایم را از آدم ها، کشورها و موقعیت های گوناگون، همه ابزارهایم را برای درمان تروما و رنج، در ذهن ام درون سبدی می ریزم و به آن نگاه می کنم، ساده و بی تارف.

دراین سالها، هربار ذهنم از یک فکر واحد می گذرد:

«من با دیگری معنا پیدا می کنم.»

دیگری، تو هم هستی که اکنون این متن را می خوانی!

این فکر تکراری، ولی بزرگ و معنادار، اشتیاق کاری نو را در من آفرید. که بسازم. که برای دیگری به گونه ای دیگر، بیرون از چهارچوب اتاق درمان، حضور داشته باشم. و چه خوب می شود اگر دیگری، از خاک و ریشه من، هموطنی ایرانی باشد. نیرویی که از من می خواهد که با خلوص نیت، و برای کمک در ذهن و افق زمان دیگری، ریشه بدوانم!

از آنجا بود که جوانه «ریشه» روییده شد! از میان همه آن لحظه های ساکت اندیشه.

من یاد گرفته ام که برای سازندگی و درمان جمعی Collective Healing به همدیگر نیاز داریم!
درمان و شکوفایی با Connection یا ارتباط میسر می شود.

«ریشه» می خواهد بستری برای این ارتباط فراهم کند.

«ریشه» می خواهد از تو و آنچه برای پیش رفتن به تو انگیزه می دهد، حمایت کند.

«ریشه» دست کارآفرینان با انگیزه ای که فضایی را برای جلوه کردن و رشد می طلبند، به گرمی می فشارد.

با «ریشه» همراه باش.